باز کن پنجره را و به مهتاب بگو،
صفحه ذهن کبوتر آبي است ،خواب گل مهتابي است.
اي نهايت در تو، ابديت در تو، اي هميشه با من،
تا هميشه بودن، باز کن چشمت را تا که گل باز شود،
قصه زندگي آغاز شود، تا که از پنجره چشمانت،
عشق آغاز شود، تا دلم باز شود.
تا دلم باز شود، دلم اينجا تنگ است،
دلم اينجا سرد است، فصلها بي معني،
آسمان بي رنگ است، سرد سرد است اينجا،
باز کن پنجره را، باز کن چشمت را،
گرم کن جان مرا،
اي هميشه آبي اي هميشه دريا،
اي تمام خورشيد اي هميشه گرما،
سرد سرد است اينجا
سلام با تاخير اومدم ولي بازم اومدم
زير سايه مهدي فاطمه سبز باشي
يا لعي