گلهای یاس | ||
با کوله باری از نور و تبسمه نام خدایی که ظرفیت پیوند دو دریای آسمانی را به خاک عطا کرد:
چیست این حس شگفت که بر سینه زمان چنگ می زند؟
چیست این رونق بهاری که در لحظه های خلقت طنین می افکند؟ آیا کسی هست که زمزمه سبزترین پیوند آفرینش در ملکوت را بشنود و نداند که امشب چه شبی است؟!
هیچ عابری نیست که امشب در کوچه حضور قدم بگذارد و با کوله باری از نور و تبسم، بن بست های حرکت را درننوردد.
وقتی بدانی شرقی ترین لحظه زمین فرا رسیده، تعجب نخواهی کرد اگر امشب را شب انعکاس آسمان، شب تفسیر خدا در زمین بخوانند. شب رویش لبخند بر شادمانه ترین گلدسته تجلی فرا رسیده است.
جشن فرشتگان
آخرین پیامبر نور، زلال ترین عصاره وحی را در پیوند دخترش با آسمانی ترین مرد، می ریزد و با آرامشی که اولین محصول این تلاقی عظیم است، به خدا لبخند می زند. فرشتگان، بال در بال هم، زیباترین سرور خاک را جشن می گیرند و بزرگ ترین شادمانی زمین را پای می کوبند.
ای اهل عالم! آیا در تقویم خاک، روزی گسترده تر از روز پیوند دو دریا دیده اید؟! دو دریا، دو بی کران؛ دو شفافیت محض! دو نور لایتناهی!... اهالی دیار معرفت! دریابید این خجسته ترین ثانیه های رحمت و برکت را! دریابید و دریابیم این تموّج فضایل در جاری زمان را! آغاز زندگی مقدس
اینک، دست مقدس فاطمه علیهاالسلام ، در دست بی کران علی، حلاوت هلهله فرشتگان را لمس می کند و شور کبریایی افلاکیان را برمی انگیزد.
این سپردن دست عروسی به تکیه گاهی یک مرد نیست؛ این سپردن انسان است به حریم بی انتهای عصمت. این پیامبر صلی الله علیه و آله نیست که دخترش را به علی علیه السلام می سپارد؛ این خداست که اختیار و اعتبار بشر را به علی و زهرا علیهاالسلام وامی نهد.
شب پیوند مرتضی و فاطمه علیهاالسلام نیست؛ بلکه امشب، شب تجدید یگانگی انسان با ذات خداست. و مبارک باد بر همه کائنات، این لبخند بی زوال پروردگار در گستره خلقت خویش.
و زندگی در سایه سار خانه علی و فاطمه علیهاالسلام ممتد باد! [ شنبه 90/8/7 ] [ 6:14 عصر ] [ arezoo ]
[ نظرات () ]
قرآن بخوان قبل از اینکه برایت قرآن بخوانند ، نماز بخوان قبل از اینکه برایت نماز بخوانند
از تجربه دیگران استفاده کن قبل از آنکه تجربه دیگران شوی . . . زندگی بدون هدف ، چرخ زندگی را به دست فضا و قدر سپردن است چی می شد اگه خدا امروز وقت نداشت به ما برکت بده ،
چرا که دیروز ما وقت نکردیم از او تشکر کنیم .
چی می شد اگه خدا فردا دیگه ما را هدایت نمی کرد ،
چون امروز اطاعتش نکردیم
. چی می شد اگه خدا امروز با ما همراه نبود ، چرا که امروز قادر به درکش نبودیم . . . همیشه قیمتی ترین چیزها آنهایی نیستند که در دوردست ها دنبالشان میگردیم . گاهی همه هستی در کنار ماست ، کم سویی چشمهاست که ما را به بیراهه می اندازد . . . گاهی گمان نمیکنی و میشود ، گاهی نمیشود که نمیشود ،
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است ، گاهی ناگفته قرعه به نام تو میشود
گاهی گدای گدائی و بخت با تونیست ، گاهی تمام شهر گدای تو میشود . . . [ چهارشنبه 90/7/27 ] [ 7:6 عصر ] [ arezoo ]
[ نظرات () ]
یکی بود ، یکی نبود [ چهارشنبه 90/7/27 ] [ 6:37 عصر ] [ arezoo ]
[ نظرات () ]
[ دوشنبه 90/7/25 ] [ 5:11 عصر ] [ arezoo ]
[ نظرات () ]
ای مهربانترین مهربانان: کسی به شوق تو می خواهد پرواز کند تو پروبالش باش ... کسی به شوق تو می روید تو آبش باش ... کسی از سوزش دل با تو سخن می گوید تو زبانش باش ... کسی تو را بی آنکه بداند جستجو می کند تو مقصد و مقصودش باش ... کسی تو را صدا می کند تو ندایش باش ... کسی تو را عشق می ورزد تو معشوقش باش... [ دوشنبه 90/7/25 ] [ 4:40 عصر ] [ arezoo ]
[ نظرات () ]
شب است و در سکوت شب نشسته ام به خاطرت و دلخوشم به این دلی که بسته ام به خاطرت ببین چگونه مهربان طلسم کرده ای مرا که از تمام قبله ها گسسته ام به خاطرت [ دوشنبه 90/7/25 ] [ 4:38 عصر ] [ arezoo ]
[ نظرات () ]
یک بار خواب دیدن تو...به تمام عمر میارزد پس نگو...نگو که رویای دور از دسترس، خوش نیست... قبول ندارم گرچه به ظاهر جسم خسته است، ولی دل دریایست... تاب و توانش بیش از اینهاست. دوستت دارم و تاوان آن هرچه باشد [ یکشنبه 90/7/24 ] [ 6:54 عصر ] [ arezoo ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |